اسراب

۱۳ مطلب با موضوع «قفسه :: قصه و داستان» ثبت شده است

شازده کوچولو

چقدر ظالمانه است وقتی شازده‌کوچولو این کتاب بزرگ و مقدس را آدم‌بزرگی به آدم‌بزرگ‌های دیگر معرفی می‌کند. کاش می‌توانستم به تمام کودکان وطنم این کتاب را هدیه دهم و از آن‌ها بخواهم بارها و بارها آن را بخوانند و آن‌قدر بخوانند تا مطمئن شوند که دیگر مانند نسل‌های گذشته‌شان بزرگ نمی‌شوند، در تمجید از این کتاب سترگ نه به دنبال ادای دین خود که در آرزوی تبلیغ کتابی هستم که ژرف‌ترین صفات عالی وجودم را از زیر خروارها خاک دوران بزرگی بیرون کشیده است و اگر این توصیف در شما کارگر نمی‌افتد، عجیب نیست چون شما هم آدم‌بزرگی مثل من هستید.

  • محمد حسین مرادی

قصه ها

تو آن‌جا بودی، تو درست وسط آن معرکه‌ای بودی که تصاویرش دیگر حکم میان‌برنامه‌های اخبار ما را داشت. تو آن‌جا با تمام وجودت زندگی می‌کردی و من این‌جا چشم می‌دوختم به یک گنبد طلایی و مشتی تصاویر خشک و تکراری، تو آن‌جا تفنگ دست می‌گرفتی و من چه کار می‌توانستم بکنم؟ چه کار می‌توانستم بکنم جز این‌که سالی یک روز در خیابان‌های امن شهرم برایت شعار بدهم. برای همین است که در ماشین تو بمب می‌گذارند و من را به حال خودم رها می‌کنند. راستی تو چه ارتباطی به من داری؟ مهم نیست، مهم آن است که تو درست آن‌جایی بودی که باید باشی و من هم درست در سر جایم هستم. خیالت از سرزمینت آسوده باشد غسّان، همه‌چیز سر جای خودش است.

  • محمد حسین مرادی

همین امروز و فردا روز تولدت می‌رسد. یک کتاب برایت می خرند و ورق‌پیچش می‌کنند و می‌دهند دستت. همین که چشمت به جلد کتاب می‌افتد با خود فکر می‌کنی که لابد باز دوباره یکی از آن روشنفکرهای کافه‌نشین صبح از خواب بلند شده است و تصمیم گرفته است این‌بار قاتل پسر شما باشد. با بی‌حوصلگی کتاب را به جایی در اعماق کتابخانه‌ات راهنمایی می‌کنی و بعد دو سال معلوم نیست به کدام علت ناشناخته‌ای با خود فکر می‌کنی که این کتاب دفاع مقدس است و از زیر خروارها کتاب خاک‌گرفته‌ی دیگر بیرونش می کشی و می‌خوانی و چه لذتی. و تعجب می‌کنی که مگر می‌شود از دل این همه واژه‌ی دستمالی‌شده باز هم حکایت تازه‌ای بیرون کشید؟ باید آن اعماق کتابخانه‌ات را بهتر بشناسی. شاید گنج‌های دیگری هم خاک گرفته باشند.

  • محمد حسین مرادی

چاقوی شکاری

در جهان ما دیگر حنای قصه‌های جنایی و عاشقانه و رویایی رنگی ندارد، زمین در دوره‌ای از حیات خودش بسر می برد که ساکنانش بیش از هر زمان دیگری از خود بیگانه شده‌اند. اگر شاهکارهای ادبی قرن پیش از نویسندگانی بود که بر روی تلی از ویرانی‌های جنگ‌ جهانی، موسیقی بیهودگی خلقت و غربت بشر را می‌نواختند، عالی‌ترین آثار ادبی امروز هم به کسانی تعلق می‌گیرد که تنهایی همراه با دم‌غنیمت‌شماری را سوژه داستان‌هایشان می‌کنند. بنابراین شاید شما هم دوست داشته باشید چندساعتی فارغ از نظام ارزش‌هایتان، به تماشای داستان‌های موراکامی از کودکی بنشینید که مادرش را گم کرده است.   

  • محمد حسین مرادی

ابن مشغله

در برنامه‌ای از هنرپیشه‌ای پرسیدند که اگر رییس‌جمهور می‌شدی چه می‌کردی؟ من اگر بودم بی‌درنگ پاسخ می‌دادم که مقدمه‌ی ابن‌مشغله را به عنوان اعلامیه‌ی حقوق‌بشر اعلام می‌کنم! اکنون که محدوده‌ی حاکمیتم از خودم فراتر نمی‌رود، نه‌تنها مقدمه که سطرسطر این کتاب را منشور حقوق بشر خویش می‌خوانم و به لحظاتی از خواندن این کتاب می‌اندیشم که در هر کلامش، خودم را به جرم فاصله‌گرفتن از نظام ارزش‌های ابن‌مشغله، محکوم می‌کردم. ابن‌مشغله گویی در دل تاریخ مانده است تا چون منی تا خرخره در صندلی بی‌تفاوتی فرو نرود و به‌سان قهرمان این کتاب کله‌شق باشد. موج عظمت این کتاب را اگرچه نتوانستم در این چهار کلام بیان کنم، اما می‌توانم این مهم را به دست دوستی بسپارم که به نیکی از عهده‌اش برآمده است.

  • محمد حسین مرادی

درخت به

کافی است چند ساعتی وقتتان را برای خودتان خالی کنید و زیر سایه درختی که حسام‌الدین مطهری برایتان کاشته است، تکیه دهید و گوش بسپارید به حکایت‌هایی که درخت می‌گوید. حکایت‌هایی که اگر گاهی چشم‌هایتان را ببندید، گمان می‌کنید بی‌مقدمه افتاده‌اید وسط‌شان و حالا شما هم دارید پابه‌پای شخصیت‌هایش، درد می‌کشید، افسوس می‌خورید و یا قهقهه می‌زنید. آن وقت است که با صدای افتادن به درست جلوی پایتان به خودتان می‌آیید. به را برمی‌دارید و بو می‌کشید و یک گاز محکم می‌زنید و وقتی مزه‌ی آن تمام دهانتان را پر کرد، از سر تحسین نگاهی به درخت می‌کنید و آهسته می‌روید به امید درخت دیگری که شاید روز دیگری شما را در طعم‌هایش شریک کند.

  • محمد حسین مرادی

مسخ

تصور کنید که فردا صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوید تبدیل به یک حشره‌ی عظیم‌الجثه شده‌اید. آیا از شدت فاجعه دیوانه نمی‌شوید؟ اطرافیان شما با شما چه خواهند کرد؟ دیگر مانند یک انسان فکر می‌کنید یا مانند یک حشره؟ و چگونه با این بدن جدیدتان کنار می آیید؟  مسخ کافکا را به‌قول ناباکوف اگر تنها یک توصیف حشره‌شناسانه بدانیم کاملاً در اشتباهیم. این داستان را تا به انتها نرسانید نمی‌توانید قضاوت کنید که چه کسی مسخ شده است و چه بسا هر روز با انسان‌های مسخ‌شده‌ی زیادی روبه‌رو بشوید. ترجمه‌ی بسیار روان فرزانه‌ طاهری و روایت بی‌نظیر ناباکوف از این اثر، توانسته است حق داستان را ادا کرده و ما را به تماشای یک اثر نیمه‌فلسفی دعوت کند.

  • محمد حسین مرادی

به انتخاب مترجم

این کتاب فرصتی است برای آشنایی با نویسندگانی بزرگ که اغلب آن ها تقریباً هیچ اثر ترجمه شده‌ای ندارند. احمد اخوت در این کتاب هم برای شما داستان ترجمه می‌کند هم نقد و تحلیل داستان می‌آورد تا یک دوره‌ی داستان‌نویسی را بگذرانید و هم با نوشتن خاطرات شیرین خودش و روایت‌های جالبی از زندگی نویسندگان، شما را غرق در دنیای قصّه‌ها و نویسندگان می‌کند. ایده‌ی به انتخاب مترجم نشر افق واقعاً دلنشین و جذاب بود و امیدوارم با این طرح مترجمان دیگری هم به‌کار گرفته شوند.

 

  • محمد حسین مرادی

خمره

تا‌به‌حال با خود فکر کرد‌ه‌اید زمانی که لوله‌کشی نبود، بچه‌های مدرسه از کجا آب می‌خوردند؟ اگر مدیر یک مدرسه با کلی بچه قدونیم‌قد بودید آن وقت همین آب‌خوردن ساده برایتان به مسئله بزرگی تبدیل می‌شد. فضای مدرسه و اتفاقاتش بخشی از خاطرات همه‌ی ماست و البته همه‌ی مدرسه‌ها وجوه مشترکی دارند که برای ما یادآور خاطرات تلخ و شیرین بسیار و اتفاقات جالب است. اگر مدیر‌مدرسه جلال را دوست دارید احتمالاً از خمره‌ی مرادی کرمانی نیز خوشتان می‌آید. خمره‌ای که می‌شکند و کلی بچه را تشنه می‌گذارد. 

  • محمد حسین مرادی

آب انبار

ادای سگ در‌می‌آورد، دست چپش را بالا می‌برد و مدام پشت گوشش را می‌خاراند.  دم تکان می‌داد و دهنش را باز می‌کرد و فرزند تاجر یک لقمه از حلوای لذیذ را در دهانش می‌گذاشت. چشمانش از عطر هل و گلاب و شیرینی حلوا که در دهان آب می‌شد برق می زد و با لذت عوعو میکرد. لابد با خود می‌گویید که چه ذلّتی؟ زود قضاوت نکنید !!! آب‌انبار قصه‌ای است که از سرنوشت داستان سگ شدن پسر سقا و بلوایی که این بازی کودکانه در شهر ایجاد می‌کند برایتان می‌گوید. مرادی کرمانی، مرد قصه های مجید از بزرگترین داستان نویسان کودک و نوجوان است که آثار او به زبان‌های مختلف، کودکان را به ژرفای رویایی زیبا فرو میبرد. 

  • محمد حسین مرادی