اسراب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی غبرایی» ثبت شده است

چاقوی شکاری

در جهان ما دیگر حنای قصه‌های جنایی و عاشقانه و رویایی رنگی ندارد، زمین در دوره‌ای از حیات خودش بسر می برد که ساکنانش بیش از هر زمان دیگری از خود بیگانه شده‌اند. اگر شاهکارهای ادبی قرن پیش از نویسندگانی بود که بر روی تلی از ویرانی‌های جنگ‌ جهانی، موسیقی بیهودگی خلقت و غربت بشر را می‌نواختند، عالی‌ترین آثار ادبی امروز هم به کسانی تعلق می‌گیرد که تنهایی همراه با دم‌غنیمت‌شماری را سوژه داستان‌هایشان می‌کنند. بنابراین شاید شما هم دوست داشته باشید چندساعتی فارغ از نظام ارزش‌هایتان، به تماشای داستان‌های موراکامی از کودکی بنشینید که مادرش را گم کرده است.   

  • محمد حسین مرادی

لیدی ال

لیدی ال حکایت عشقی است که پنجه در پنجه‌ی سیاست می‌اندازد. و گر چه سیاست و قدرت کار خود را می‌کند و غافل از جریان جاری عشق است اما فرزند زخم خورده‌ی عشق انتقام این غفلت را می‌گیرد. جنون، فرزند عشقی است که در سایه‌ی سرد فراموشی سر بر می‌آورد و بعد از این که حساب قدرت را رسید و آن را تحقیر کرد، مادر خود را هم سر به نیست می‌کند. رومن گاری در لیدی ال با توصیفات فوق العاده و زیبای خود داستانی را از دل دوران آشوب آنارشیست‌ها بیرون کشیده و با عشقی زیبا گره می‌زند. تجربیات ارزشمند این نویسنده‌ی چند ملیتی در رمان هایش چنان بر دل مخاطب می‌نشیند که گویی خواننده کتاب هم با‌رها گفته‌های او را تجربه کرده و با او همزادپنداری می‌کند.

 

  • محمد حسین مرادی