اسراب

بیم موج

شب انتخابات در سعادت‌آباد از خانم محجبه‌ای که سوار بر ماشین مدل بالایی شده بود پرسیدم که به چه کسی رأی می‌دهد؟ نگاهی کرد و با لحن مغرورانه و پرکینه‌ای جواب داد : مرجعم گفته است که به روحانی رأی بدهم! کتاب مرجع محترم آن خانم را از لابلای کتابخانه‌ای کهنه برداشتم تا فضلی‌نژادوار سرنخ‌های انحراف را پیدا کنم و نکردم. کتاب شرح حقیقی مسیر ایران است با تصویری درست از اسلام، الگوهای انقلابی، تمدن اسلامی و مباحث تمدنی، و حالا نمی‌دانم از آن گفتگوی تمدن‌ها درمی‌آید یا نه، شما هم نمی‌خواهد بدانید، بخوانید و بگذرید.

  • محمد حسین مرادی

توهمی خطرناک

باور این که هنوز هم عده‌ای گمان می‌کنند دعوای اردوگاه به‌اصطلاح غرب با خاک من بر سر مسئله‌ی هسته‌ای است، چندان دشوار نیست وقتی که نمی‌خوانیم و نمی‌دانیم و نمی‌پرسیم و تنها به شنیده‌هایمان اعتماد می‌کنیم. پیتر ابورن و دیوید موریسون انگلیسی با بررسی اسنادی که در اختیار همه‌ی ما بوده است، به واقعیت مذاکرات هسته‌ای پی برده و همگان را از توهم خطرناک غرب مطلع ساخته‌اند. مطالعه کتاب بیش از دو ساعت وقت نخواهد برد اما به قضاوت شما کمک ویژه‌ای می‌کند.

  • محمد حسین مرادی

ناطور دشت

ناطور دشت دلش نمی‌خواست وکیل و سفیر و وزیر بشود، ناطور دشت دلش نمی‌خواست به‌حرف پدرش گوش کند تا به جایی برسد.، ناطور دشت حتی دلش نمی‌خواست مثل رفیق‌هایش قهرمان ورزشی بشود و یا مخ دخترها را بزند. ناطور دشت فقط دلش می‌خواست خیلی گرم و روشن آدم‌های اطرافش را دوست داشته باشد و با آن‌ها زندگی کند، و چقدر دلش خوب چیزی می‌خواست و هر کسی که خوب نوجوانی کرده باشد اصلا دلش چیزی به جز این را نمی‌خواهد و  نمی‌دانی چقدر دلم می‌خواهد در دنیای او زندگی کنم و نمی‌شود و تنها می‌شود با او از میان کلمات سفری کوتاه کرد و غبطه خورد و بازگشت.

  • محمد حسین مرادی

در سال پنجاه و پنج جلسه‌ای برای دانشجویان تشکیل می‌شود که ظاهراً بحث از پیش آماده‌ای ندارد. دکتر شریعتی در ابتدای جلسه بحثی از ماهیت اجتماعی اسلام را پیش می‌کشد و در ادامه هر یک از سخنرانان دیگر نظرات خود را بیان می‌کنند. حال و هوای تفکر در رابطه با اسلام، توصیفی از اوضاع دانشجویان مسلمان پیش از انقلاب و آرا و عقاید هر یک از این متفکران همه جزو مواردی هستند که آشنایی با آن‌ها از محتوای کتاب مهم‌تر است. کتاب بسیار نحیف و کم‌حجم است و به‌روانی خوانده می‌شود اگر که بخواهید قدری با پیشینه‌‌ی فکری هر یک از این چهار متفکر و یا تاریخ انقلاب آشنا شوید.

  • محمد حسین مرادی

صبح یک روز معمولی، پدربزرگم دیگر از خواب بلند نشد، چنان آرام و موقر در وسط بزرگترین و نورگیرترین اتاق خانه به پشت خوابیده بود که گمان می‌کردیم پیرمرد هوس کرده است بی‌توجه به همه‌ی سروصداها قدری از چرت صبحگاهیش بیشتر لذت ببرد. هنوز هم یادآوری آن صحنه بیشتر از حزن و اندوه، موجی از غبطه‌ی بغض‌آلود را برایم به همراه دارد که چه باشکوه آرام گرفت. من اما که بیشترین نفرت زندگیم خیره‌شدن به قطرات بی‌امان سِرُم از زیر بود که کی تمام می‌شود و کی از این عذاب آسوده می‌شوم همواره می‌ترسیدم از روزی که در زیر تقلای لوله‌ها و دستگاه‌ها به زندگی التماس کنم و کاش عنان این حادثه تلخ در دستان خودم بود نه در دستان میراث‌خوارانی که از سر دلسوزی یا فرار از ملامت مردم، مرا به بیمارستان می‌سپرند. تکثیر تأسف انگیز پدر بزرگ حکایتی بی مثال و تمام‌نشدنی از هراسی است که بی‌گمان با آن روبه‌رو خواهیم شد.

  • محمد حسین مرادی

داغ ننگ

دو شخصیت اصلی این رمان بار طاقت‌فرسای گناهی مشترک را بر دوش می‌کشند، یکی بر آیین صلیبیان رسوا می‌شود و سنگینی نگاه‌های کوچه و بازار را بر جان می‌خرد و دیگری گناهش را در لفافه‌ای از ریا می‌پیچد و خون‌دل می‌خورد از تحسین‌هایی که نمی‌دانند نثار که می‌شوند و من هر دوی این‌ها را عمیقاً دوست دارم برای گناهی که ذلت غرور را از اعماق وجودشان برکند و در چشمان رهگذرانی ملامت‌گر و کینه‌توز قرار داد، گناهی که بار دیگر نشان داد که لئیم‌ها  به‌سان کفتاران – تنها بر لاشه‌ی بی‌آبرویی دگران، آبرو می‌خرند و برتری‌جویی می‌کنند.

  • محمد حسین مرادی

شازده کوچولو

چقدر ظالمانه است وقتی شازده‌کوچولو این کتاب بزرگ و مقدس را آدم‌بزرگی به آدم‌بزرگ‌های دیگر معرفی می‌کند. کاش می‌توانستم به تمام کودکان وطنم این کتاب را هدیه دهم و از آن‌ها بخواهم بارها و بارها آن را بخوانند و آن‌قدر بخوانند تا مطمئن شوند که دیگر مانند نسل‌های گذشته‌شان بزرگ نمی‌شوند، در تمجید از این کتاب سترگ نه به دنبال ادای دین خود که در آرزوی تبلیغ کتابی هستم که ژرف‌ترین صفات عالی وجودم را از زیر خروارها خاک دوران بزرگی بیرون کشیده است و اگر این توصیف در شما کارگر نمی‌افتد، عجیب نیست چون شما هم آدم‌بزرگی مثل من هستید.

  • محمد حسین مرادی