اسراب

چاقوی شکاری

در جهان ما دیگر حنای قصه‌های جنایی و عاشقانه و رویایی رنگی ندارد، زمین در دوره‌ای از حیات خودش بسر می برد که ساکنانش بیش از هر زمان دیگری از خود بیگانه شده‌اند. اگر شاهکارهای ادبی قرن پیش از نویسندگانی بود که بر روی تلی از ویرانی‌های جنگ‌ جهانی، موسیقی بیهودگی خلقت و غربت بشر را می‌نواختند، عالی‌ترین آثار ادبی امروز هم به کسانی تعلق می‌گیرد که تنهایی همراه با دم‌غنیمت‌شماری را سوژه داستان‌هایشان می‌کنند. بنابراین شاید شما هم دوست داشته باشید چندساعتی فارغ از نظام ارزش‌هایتان، به تماشای داستان‌های موراکامی از کودکی بنشینید که مادرش را گم کرده است.   

نظرات (۴)

سلام برادر

من تا حالا چیزی از موراکامی نخوندم، ولی این چیزی که می گی واقعا کمی دردناکه.
البته احتمال داره بازمانده روز رو بخونم.

موفق باشی برادر
پاسخ:
سلام
ممنون از توجهت. البته بازمانده روز خیلی بهتره
من که سر در نیاوردم راجع به چیه
ولی 50 تایی شدنتو تبریک میگم. ایشالا این چراغ روشن بماند.
پاسخ:
انشاالله
  • أَنَا یَمَانِیٌّ
  • اهوم

    خوشم اومد
    پاسخ:
    خدا رو شکر
    یادت باشه به دیگران احترام بزاری و زود قضاوت نکنی و کار کسی رو زیر سوال نبری
    پاسخ:
    حتما یادم میمونه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی