چاقوی شکاری
۲۶
شهریور۹۴
در جهان ما دیگر حنای قصههای جنایی و عاشقانه و رویایی رنگی ندارد، زمین در دورهای از حیات خودش بسر می برد که ساکنانش بیش از هر زمان دیگری از خود بیگانه شدهاند. اگر شاهکارهای ادبی قرن پیش از نویسندگانی بود که بر روی تلی از ویرانیهای جنگ جهانی، موسیقی بیهودگی خلقت و غربت بشر را مینواختند، عالیترین آثار ادبی امروز هم به کسانی تعلق میگیرد که تنهایی همراه با دمغنیمتشماری را سوژه داستانهایشان میکنند. بنابراین شاید شما هم دوست داشته باشید چندساعتی فارغ از نظام ارزشهایتان، به تماشای داستانهای موراکامی از کودکی بنشینید که مادرش را گم کرده است.
من تا حالا چیزی از موراکامی نخوندم، ولی این چیزی که می گی واقعا کمی دردناکه.
البته احتمال داره بازمانده روز رو بخونم.
موفق باشی برادر