مرشد و مارگریتا
۱۷
تیر۹۵
مرشد و مارگریتا یک کودتا است، کودتایی ادبی علیه خفقان فکری و دینی روسیهی تاریک استالینی، کودتایی مذهبی علیه طغیان شهوت خودشیفتگی و خداستیزی و کودتایی عاشقانه علیه تمام هوسهایی که میان عاشق و معشوق حائل میشوند. داستان سفر پرماجرای ابلیس به مسکو نه یک مانور غلبهی ماورا بر ماده که روایتی موزون از رستگاری است. رستگاری حاکمی که علیرغم تمایلش خورشید را به صلیب کشید و رستگاری ستایشگری که بهجرم ثنای محبوبش، بهقدری آماج بیهودگیها قرار گرفت که به وادی جنون کشیده شد.