گزارش یک مرگ
گزارش یک مرگ، توصیفی زیبا و حیرتانگیز و بسیار واقعی از قتل یک جوان است، قتلی که قاتلان آن در شهر دوره میافتند و به همه میگویند که میخواهند جوانک را بکشند. علت این جنون و افسارگسیختگی از سر صبح دهانبهدهان در شهر پیچیده است، همهی شهر میدانند. خیلیها میکوشند تا به مقتول اخطار دهند که دو برادر با چاقوهای خوککشی در کمینش نشستهاند و علیرغم این باز هم سانتیاگوناصر کشته میشود. مقتولی که شاید بیخبرترین فرد از جرم خویش است. گناهکار بودن یا نبودن سانتیاگوناصر چیزی نیست که از ظاهر عبارات این گزارش معلوم گردد، او راز این ماجرا را با خود به گور میبرد.