اسراب

مصلحت

گفته می‌شود که یکی از عوامل به‌حاشیه رفتن مسیحیت در دنیای غرب، تکیه کشیشان و اربابان کلیسا بر کتاب مقدس به‌جای پذیرش دستاوردهای علم تجربی بود. صرف‌نظر از آن که چقدر این ادعای تاریخی صحت دارد، باید گفت که هر دینی، آموزه‌ها و باید و نبایدهایی دارد که دست انسان را از این که بخواهد مطابق میلش عمل کند می‌بندد. این نگاه به دین زمانی که وارد عرصه‌ی سیاست می‌شود، سیاستمدار را با محدودیت در اعمال قدرت رو‌به‌رو می‌کند و در این شرایط یا باید گفت که اصلاً دین و سیاست هیچ ربطی به هم ندارند و بر اجداد پدر ترکیه درود فرستاد یا باید تن به دین‌داری داد و در عالم خدعه‌ها، منتظر شکست بود. اما اگر بتوانیم، ساختار منعطفی در دین تعریف کنیم که بتواند متناسب با مقتضیات سیاست، دستورهای مطابق با دین صادر کند آن وقت به آفات هیچ یک از دو حالت بالا دچار نمی‌شویم. مصلحت همان ساختار منعطفی است که میدان عملی را در برابر سیاستمدار باز می‌کند. اما مصلحت چقدر با نگاه دینی هماهنگ است و آیا اساساً مصلجت‌اندیشی در دین، به‌معنای عدول از دستورات دینی نیست؟ چه‌کسی حق دارد در دین خدا مصلحت‌اندیشی کند؟ حدود مصلحت‌اندیشی چیست و که این حدود را معلوم می‌کند؟ آیا مصلحت مطابق با عدالت است یا خیر؟ این‌ها همه سؤالاتی است که دکتر اصغر افتخاری، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) کوشیده است تا پاسخ درخوری برای آن‌ها در این کتاب بیابد.

  • ۹۴/۰۲/۲۱
  • محمد حسین مرادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی