اسراب

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قفسه» ثبت شده است

حاشیه بر کتاب

شاید شما هم شنیده باشید که سرانه‌ی مطالعه‌ی ما ایرانی‌ها هجده دقیقه است ولی خارجی‌ها خوره‌ی کتابند. شاید شما هم شنیده باشید که هنوز هم در جهان مطالعه‌ از روی تبلت و رایانه نتوانسته جای مطالعه‌ی کتاب را بگیرد. شاید اگر بچه‌ی تهران نباشید، شما هم خیلی برای پیدا کردن کتاب مورد علاقه‌تان از این در به آن در زده‌اید. و خلاصه شاید شما هم جزو معدود افرادی باشید که با کتاب قهر نکردید و دوست دارید خیلی از اطرفیانتان را با کتاب آشتی بدهید. حسام‌الدین مطهری که هم در امر کتاب یک متخصّص تجربیه و هم دغدغه کتاب را داره، در حاشیه‌ای که بر کتاب زده سعی کرده تا شما را با راهکارها و معضلات پدیده‌ی مغفولی به‌نام کتاب آشنا کند تا روزی برسد که قید تلویزیون و اینترنت را بزنیم و کتاب بخوانیم.!!!

  • محمد حسین مرادی

در تکاپوی بهشت زمینی

اگر بهشت و جهنمی وجود نداشته باشد پس باید قبل از این که مرگ سر برسد، این دنیا را تبدیل به بهشت کرد و به نهایت کامجویی از آن پرداخت. این ایده اگرچه این‌قدر صریح و بی‌پرده بیان نشده است اما در تار و پود تمدن غرب جا خوش کرده و به بسیاری از افعال آن، جهت می‌دهد. تمدن غربی که بیهوده نیست بگوییم که امروز بر اجزای زندگی ما هم سیطره پیدا کرده است. محمّد جبّارپور کوشیده است در این کتاب به معنا، ضرورت شناخت و نحوه آشنایی ما ایرانیان با غرب بپردازد و با ارائه مختصری از تاریخ تمدن غرب، مؤلفه های تمدنی آن را شناسایی کند. کار کتاب به همین‌جا ختم نشده و در ادامه ایده‌ی سه‌گانه‌ی تفکر، فرهنگ و تمدن بررسی شده و راه‌حلی برای مواجهه با مشکل ارائه می‌شود. تلاش آقای جبارپور گرچه بسیار مختصر است اما به‌قدری مقدماتش متقن می‌باشد که نتیجه صحیحی از آن برداشت شود. 

  • محمد حسین مرادی

اعترافات شهر خدا

شبه‌جزیره عربستان، را نمی‌دانم باید به غروب‌های مدینه‌اش شناخت یا به دلارهای نفتی‌اش، نمی‌دانم باید به لحظاتی غریب در جوار ستون توبه شناخت و یا برج ساعتی که قلب آسمان را خراشیده است. نمی‌دانم باید به لذت آهسته گریستن در کنار بقیع زمانی‌که نسیم صحرا نوازشت می‌کند شناخت یا به خوی وحشی وهابیانی که گویی میراث پدری‌شان را طلب می‌کنند و نمی‌دانم باید به عظمت بندگی در طواف کعبه شناخت یا حقارت شهوت‌رانی امرای آن. این سرزمین عجیب تضادها را در دل خود جای داده است. تضادهایی که از چشم سید مجید حسینی هم دور نمانده است. اعترافات شهر خدا، سفرنامه‌ای است که از هم از سرزمین وحی برای شما روایت می‌کند هم از شهر پیامبر(ص) و هم از پایتخت سعودی‌ها!!!

  • محمد حسین مرادی

ق

« ق » را که می‌خوانی از خدا می‌خواهی که کاش از اول به‌دنیا می‌آمدی و این‌بار مثل قیصر زندگی می‌کردی، نه به‌خاطر آن‌که ملک‌الشعرای ادبیات جنگ بود، نه به‌خاطر آن‌که دردانه‌ی شفیعی کدکنی بود و نه به‌خاطر آن‌که با سروشش سال‌ها تبدیل به زیباترین تصویر نوجوانان شد. نه هیچ یک از این‌ها نیست. تنها برای آن است که او لطیف زندگی کرد. تنها برای آن‌که او از هر اتفاقی، دستاویزی ساخت تا خودش را خالص‌تر کند، خودش را زلال‌تر کند و سرانجام هم آن‌قدر زلال شد که شکست. قیصر رویاهای من! هزار قصیده در رثای تو چون بغضی گلویم را گرفته است. خوش به حالت! آن قدر زلال شده بودی که دیگر به‌درد این دنیا نمی‌خوردی، آن‌قدر زلال شده بودی که به تلنگری، قلب بلورینت را می‌شکستند و هیچ نمی‌گفتی. آن‌قدر زلال شده بودی که قلب شکسته‌ات، خانه‌ی خدا شد. خدا به عهدش عمل کرد. مگرنه؟ عمل کرد وگرنه این‌قدر زود تو را برای خودش برنمی‌داشت.

  • محمد حسین مرادی

هیتکلیف، منفورترین شخصیت بلندی‌های بادگیر تنها به انتقام فکر می‌کند. انتقام از کسانی که کاترینش را از چنگش درآورده‌اند. انتقامی که مانند خون در رگ‌هایش به او جان می‌بخشد و مهم نیست چه قدر طول می‌کشد و تا چند نسل باید ادامه پیدا کند. در لابلای جنجال‌های هیتکلیف رد عاشقانه‌هایی دیده می‌شود که از یک طرف کلکسیون کاملی از مکر و جنون و حماقت و از طرف دیگر مدال‌های افتخاری از شرافت و ایثار هستند. هم‌چنین ترکیب کردن همه‌ی اتفاقات تلخ و شیرین رمان با طبیعت زیبای وادرینگ هایتس، اثر را واقعی‌تر و ملموس‌تر کرده و یک روایت ناب پدید آورده است.  در مجموع شاید هیچ عنوانی از جدال عشق و انتقام برای یگانه شاهکار امیلی برونته مناسب‌تر نباشد.

  • محمد حسین مرادی

مسخ

تصور کنید که فردا صبح وقتی از خواب بیدار می‌شوید تبدیل به یک حشره‌ی عظیم‌الجثه شده‌اید. آیا از شدت فاجعه دیوانه نمی‌شوید؟ اطرافیان شما با شما چه خواهند کرد؟ دیگر مانند یک انسان فکر می‌کنید یا مانند یک حشره؟ و چگونه با این بدن جدیدتان کنار می آیید؟  مسخ کافکا را به‌قول ناباکوف اگر تنها یک توصیف حشره‌شناسانه بدانیم کاملاً در اشتباهیم. این داستان را تا به انتها نرسانید نمی‌توانید قضاوت کنید که چه کسی مسخ شده است و چه بسا هر روز با انسان‌های مسخ‌شده‌ی زیادی روبه‌رو بشوید. ترجمه‌ی بسیار روان فرزانه‌ طاهری و روایت بی‌نظیر ناباکوف از این اثر، توانسته است حق داستان را ادا کرده و ما را به تماشای یک اثر نیمه‌فلسفی دعوت کند.

  • محمد حسین مرادی

هاروارد مک دونالد

از نزدیک دیدن سرزمینی که این همه در دنیا سروصدا می‌کند و البته چند نسل دشمن ما به‌حساب می‌آید، لذتی جدای از لذت یک سفر معمولی به‌دنبال دارد. سید مجید حسینی، فارغ‌التحصیل دکترای علوم‌سیاسی از دانشگاه تهران کوشیده است در این سفرنامه تمام ذهنیت خود از این سرزمین را کنار گذاشته و با چهل‌و‌سه روایتی که از عکس‌های دوربینش می‌کند شما را با تصویری غیر از تصویری که رسانه‌ها از آمریکا نشان می‌دهند همراه سازد. تحلیل‌های حسینی از موقعیت‌هایی که با آن رو‌به‌رو می‌شود آن قدر منصفانه و گیرا هست که به مذاق هر خواننده‌ای خوش بیاید.

  • محمد حسین مرادی

شاید برای ما شرقی‌ها هیچ چیزی بی‌قواره‌تر و مضحک‌تر از این نوع زندگی نباشد که از یک طرف می‌خواهیم ارزش‌ها و آداب و رسوم و در یک کلام فرهنگ و سنّت خودمان را حفظ کرده و به فرزاندانمان بیاموزیم و از طرف دیگر، با بهره‌بردن از مظاهر تمدّن غرب که در جزئی‌ترین امور و مسائل زندگی‌مان وارد شده‌است، راه را برای جولان فرهنگی متفاوت و شاید متضاد هموار کرده‌ایم و در این میان کار برای ما مسلمانان که دارای شریعت هستیم بیشتر گره خورده است. دکتر سید حسین نصر در این کتاب که با رویکرد آشنایی جوانان مسلمان با فرهنگ و تمدّن اسلامی نوشته شده است، با تأمل در تعارض سنّت و مدرنیته شما را با شرق و غرب آشنا کرده و به زندگی جهتی مناسب می‌دهد. نثر این کتاب که به چندین زبان ترجمه شده است، به‌قدری روان و شیرین هست که خواننده را تا آخر کتاب با خود همراه سازد.

  • محمد حسین مرادی

مارک و پلو

همه چیز از آن جا شروع می شود که دوست آقای ضابطیان به او پیشنهاد یک سفر به ترکیه را می‌دهد و او هم معلوم است مثل همه‌ی ما می‌گوید که تنها یک خبرنگار تازه‌کار است و سفر خارجه به ما نیامده است و... سرانجام نه تنها به ترکیه می‌رود بلکه از فرانسه و اسپانیا و آمریکا گرفته تا ارمنستان و لبنان و کره‌ی جنوبی و هند را هم می‌بیند و به ما ثابت می‌کند سفر رفتن بیشتر از هزینه اراده می‌خواهد. مارک‌و‌پلو هم برای شما از غذاهای کشورهای مختلف می‌گوید هم از سر و وضع و عادت‌های خوب و بد مردمانشان. گاهی می‌خنداند، گاهی شگفت‌زده می‌کند و گاهی بسیار غم انگیز است. البته کلی هم عکس قشنگ دارد که تماشای آن‌ها خالی از لطف نیست. بعد از خواندن این کتاب احتمالاً شما هم مثل من وسوسه می‌شوید سفری را تجربه کنید پس در مقابل وسوسه‌تان مقاومت نکنید!!!

  • محمد حسین مرادی

به انتخاب مترجم

این کتاب فرصتی است برای آشنایی با نویسندگانی بزرگ که اغلب آن ها تقریباً هیچ اثر ترجمه شده‌ای ندارند. احمد اخوت در این کتاب هم برای شما داستان ترجمه می‌کند هم نقد و تحلیل داستان می‌آورد تا یک دوره‌ی داستان‌نویسی را بگذرانید و هم با نوشتن خاطرات شیرین خودش و روایت‌های جالبی از زندگی نویسندگان، شما را غرق در دنیای قصّه‌ها و نویسندگان می‌کند. ایده‌ی به انتخاب مترجم نشر افق واقعاً دلنشین و جذاب بود و امیدوارم با این طرح مترجمان دیگری هم به‌کار گرفته شوند.

 

  • محمد حسین مرادی