ق
« ق » را که میخوانی از خدا میخواهی که کاش از اول بهدنیا میآمدی و اینبار مثل قیصر زندگی میکردی، نه بهخاطر آنکه ملکالشعرای ادبیات جنگ بود، نه بهخاطر آنکه دردانهی شفیعی کدکنی بود و نه بهخاطر آنکه با سروشش سالها تبدیل به زیباترین تصویر نوجوانان شد. نه هیچ یک از اینها نیست. تنها برای آن است که او لطیف زندگی کرد. تنها برای آنکه او از هر اتفاقی، دستاویزی ساخت تا خودش را خالصتر کند، خودش را زلالتر کند و سرانجام هم آنقدر زلال شد که شکست. قیصر رویاهای من! هزار قصیده در رثای تو چون بغضی گلویم را گرفته است. خوش به حالت! آن قدر زلال شده بودی که دیگر بهدرد این دنیا نمیخوردی، آنقدر زلال شده بودی که به تلنگری، قلب بلورینت را میشکستند و هیچ نمیگفتی. آنقدر زلال شده بودی که قلب شکستهات، خانهی خدا شد. خدا به عهدش عمل کرد. مگرنه؟ عمل کرد وگرنه اینقدر زود تو را برای خودش برنمیداشت.







شاید مطالعهی نقد یک غربی از دنیایی که ماشینها و کامپیوترها راه نفسش را بسته است بهمراتب از شنیدن آن از دهان منتقدین داخلی شیرینتر باشد. ایدهی اصلی نیل پستمن در این کتاب بررسی جایگاه و اهمیت تکنیک در زندگی امروز بشر و تأثیر آن بر روی فرهنگ و نوع نگرش به زندگی است که در قالب فصلهایی جذاب و قابل تأمل بیان شده است. اگرچه نمیتوان بر کلیت نگاه او در این کتاب صحه گذاشت اما نظرات وی انسان را از خواب غفلت بیدار میسازد. همچنین ترجمهی روان صادق طباطبایی و پیوست او بر ماجرای سلمان رشدی و فتوای امام(ره) بر زیبایی اثر افزوده است.