مردی در تبعید ابدی
صدرالمتألهین را نه فرمان شاه عباس و نه سنگاندازیهای عوامالناس و نه حتی حسادتهای بهظاهر علما و در باطن خیل جهل مرکب، از خاکی به خاک دیگر دور کرد. خاک برای او همان خاک بود و آسمان خدا همان آبی. او را روح سراسر التهابش در تبعید واقعی فروبرده بود، او را شوریدگی وجودش رمیجمرات میکرد، او را ندای حلاجوار « أنا الحق » تا پای چوبهی دار برد. آری او به واقع تبعیدی روحش بود، تبعیدی ابدی. نادر ابراهیمی در رمانی سرشار از حرکت نهتنها ملاصدرا را با افکار و نبوغ و رنجها و شادیهایش به شما میشناساند، بلکه نوع جدیدی از تفکرکردن، زندگی کردن و خدایی زیستن را یاد میدهد که به دور از تملّق، شگفتآور است.