هویت
۱۱
بهمن۹۴
فصل مشترک تمام کارهایی که یک انسان در زندگیش میکند، دیدهشدن است. مطمئن باشید که هیچ عبارت دیگری نمیتواند این حجم از امور متفرق را ذیل یک عنوان کلی جمع کند. انسانها همه کار میکنند که یا دیده شوند و یا کارشان به چشم آید، آنها حتی در خالصترین لحظات عبادتشان هم امید دارند که توسط خدا دیده میشوند و تنهایی و یأس نیز درست همان جاهایی هستند که یا اصلاً دیده نمیشوند و یا به اندازهی کافی دیده نمیشوند. نقشاول این رمان، روزی بهخود میآید که دیگر مانند سابق دیده نمیشود و این فکر سرانجام زندگی او را میبلعد. گفتوگوهای عمیق و فلسفی داستان بهمراتب از پایان گنگ و کافکایی آن لذتبخشتر است و میتواند ولو برای ساعاتی ذهن آدمیزاد را به خودش مشغول کند.